در اطراف بیشتر ما پسرها و دخترهایی هستند که سن ازدواجشان گذشته و اگر اتفاق خاصی در زندگیشان رخ ندهد، شانس زیادی برای ازدواج ندارند...
در اطراف بیشتر ما پسرها و دخترهایی هستند که سن ازدواجشان گذشته و اگر اتفاق خاصی در زندگیشان رخ ندهد، شانس زیادی برای ازدواج ندارند؛ جوانهایی که به لحاظ مالی یا اخلاقی یا حتی جسمی مشکل خاصی ندارند اما داستان زندگیشان جوری رقم خورده که تا سن بالا تنها بمانند. خود این تنهایی یک مشکل است و قضاوتهای اطرافیان هزار مشکل. خیلی از اوقات این پیرجوانها به بداخلاقی یا مشکلپسندی یا... محکوم میشوند. بقیه تصور میکنند لابد ایرادی هست که تا به حال کسی پیدا نشده تا همراه آنها زیر یک سقف زندگی کند. شاید برای بعضی از این مجردها چنین حرفهایی صادق باشد اما تعداد افرادی که دچار این وضعیت هستند، خیلی بیشتر از چند نفر است و شاید به چند صدهزار نفر هم برسند. مجرد ماندن این تعداد جوان برای یک کشور در حال توسعه مثل ایران شبیه به فاجعه است و در آینده هم مشکلات زیادی را ایجاد میکند. حقیقت ماجرا این است که این جوانان نهتنها مقصر نیستند بلکه خودشان قربانی شدهاند؛ قربانی مجموعهای از تصمیمات که درگذشته برای کشور گرفته شده و حالا آنها با نتیجهی آن تصمیمات دست و پنجه نرم میکنند؛ تصمیماتی مهم در حوزهی جمعیت که باعث شد هرم جمعیتی کشور به هم بریزد و جوانان نسلهای بعد دچار مشکل شوند. در حال حاضر بخشی از این مشکل علنی شده و کارشناسان زیادی مانند دکتر فیاض، جامعهشناس معروف، به آن لقب بحران جنسی دادهاند. بخشی از این مشکل هم هنوز مخفی است اما آمارها و شرایط نشان میدهد که به زودی وضعیت خیلی بدتر میشود و جوانان نسلهای بعدی هم درگیر چنین مشکلاتی میشوند.
فیل در اتاق جا نمیشود
گاندی معتقد بود؛ «جهان برای تأمین نیاز همه کافی است، اما نه برای طمع و حرص همه.» حرص و طمعی که گاندی از آن نام میبرد بیشتر به دولتمردان و سیاستهای استعماری بعضی از کشورها مربوط بود اما گذر زمان اثبات کرد که این جملهی گاندی برای همه، حتی مردم عادی یک روستای کوچک هم میتواند صادق باشد. در واقع سبک زندگی ما تعیین میکند که چقدر حریص هستیم و برای تامین نیازهایمان از طبیعت حاضر هستیم چه کارهایی انجام دهیم. در کنار بحث حرص و طمع، افزایش و تراکم جمعیت جهان در بعضی از نقاط خوش آب و هوا به دانشمندان جهان اثبات کرد که واقعا کرهی زمین برای همهی ما انسانها جا ندارد. این مسئله که دانشمندان آن را به جا دادن یک فیل در یک اتاق تشبیه میکنند جزء مهمترین مشکلات گذشته، حال و آیندهی جهان است. به خصوص که با پیشرفت علم پزشکی، کاهش جنگها و افزایش ایمنی و... عوامل بزرگ کاهش جمعیت تاثیر خود را از دست دادهاند و به طور کلی جمعیت با ضریب مثبتی در حال افزایش است. همهی این مسائل باعث شد دانشمندان و حاکمان کشورهای مختلف در قرن بیستم جذب تفکرات اقتصاددانی به نام «توماس مالتوس» شوند. مالتوس مدتها قبل در کتابی که موضوعش «اصل جمعیت بود» اعلام کرده بود که جمعیت با ضریب «2، 4، 8، 16 و32» افزایش پیدا میکند و این در حالی است که منابع غذایی کرهی زمین ضریب افزایش «1، 2، 3 و 4» دارند. گسترش این نوع نگاه در بین دانشمندان و حاکمان کشورهایی که اکثرا هم صنعتی شده بودند، باعث شد اولین سیاستهای کنترل جمعیتی در جهان شکل بگیرد. معروفترین نمونهی این قوانین مربوط به کشور چین و قانون تک فرزندی چینیهاست...